پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی تفرقه

حکیمه مهدیان


مقدمه

1. پیامدهای فرهنگی

1-1. زوال دین

2-1. از بین رفتن زمینه تبلیغ

3-1. جلوگیری از انتشار دین در جهان

2. پیامدهای اجتماعی تفرقه

1-2. انحطاط جوامع

2-2. زوال عزت اسلامی

3-2. کشتار

4-2. ناامنی

3. پیامدهای اخلاقی

1-3. سوء ظن

2-3. دشنام

3-3. قطع رحم

4 – 3. تهمت

5-3. خودپسندی و تکبر

6-3. تجسس و عیبجویی

4. هشدار قرآن کریم نسبت به اختلاف

1-4. اختلاف موجب عذاب عظیم

2-4. اختلاف به منزلة پرتگاه آتش

3-4. اختلاف نوعی عذاب

نتیجهگیری

منابع

 

چکیده

اختلاف و تفرقه میان یک جمعیت و قوم عواقب سوء فراوانی دارد، از این رو قرآن کریم و پیشوایان دین به طور فراوان نسبت به بروز آن هشدار داده­اند.

این نوشتار بر آن است تا عواقب و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی تفرقه و اختلاف میان مسلمانان را بررسی کند. بر اساس مهم­ترین یافته­های این تحقیق، اختلاف و تفرقه افزون بر ایجاد بسیاری از رذائل اخلاقی میان مسلمانان، می­تواند موجب زوال عزت اسلامی و به تدریج زوال دین شود، ضمن آنکه اموری مانند کشتار یکدیگر، ناامنی و انحطاط جامعه نیز از دیگر پیامدهای اختلاف میان مسلمانان است.

مقدمه

وجود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) میان مسلمانان مهم­ترین عامل وحدت میان آنها به شمار می­آمد و بسیاری از اختلافات میان مسلمانان به وسیلة ایشان از میان برداشته می­شد. با وجود این، پس از درگذشت ایشان، بذر اختلاف میان امت اسلامی ریشه دوانید، تا آنجا که با گذشت مدت کوتاهی از رحلت ایشان، امت اسلامی فرقه­های مختلف و گوناگون فقهی و کلامی را به خود دید. نقش زمامداری حکام خودکامة اموی، مروانی و عباسی نیز در این میان قابل انکار نیست، چه گاه با حمایت کامل از یک گروه، به نفی فیزیکی و معنوی دیگر گروه­های اسلامی مبادرت می­ورزیدند.

باری، داستان اختلافات مذهبی میان امت اسلامی داستانی غم­انگیز و جانکاه است که در صورت تداوم آن، لطمات جبران­ناپذیری بر پیکرة امت وارد خواهد کرد، از این رو آشنایی با پیامدهای اختلاف میان امت اسلامی ضرروی است.

در این نوشتار، به بررسی پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی تفرقه میان مسلمانان خواهیم پرداخت.

1. پیامدهای فرهنگی

مهم­ترین پیامدهای فرهنگی تفرقه عبارت­اند از:

1-1. زوال دین

اسلام برای ماندگاری و پیشرفت، به وحدت میان پیروانش نیازمند است. پس از وفات پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، مسلمین به دو فرقه شیعه و سنی تقسیم شدند. هر یک دارای اعتقادات خاصی شدند، عده­ای اصل امامت را جزء اصول دین دانستند و عده­ای چنین باوری نداشتند. عده­ای به احادیث رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)  پایبند شدند و عده­ای سعی در حذف آنها داشتند. همین اختلاف می­تواند باعث نابودی اسلام باشد، هر چند که با وجود تدبیر و سیاست ظریف ائمه معصومین علیهم‌السلام هرگز چنین اتفاقی نیفتاد، اما بسیاری از عقاید دینی تحریف شد و اسلام از شکل حقیقی خود خارج شد و بیم آن می­رود که در آتش اختلاف مذهبی، اصل مذهب از بین برود.

نکته دیگر اینکه دشمنان اسلام با سوء استفاده از اختلافات، عقاید نادرست و اسرائیلیات را وارد عقاید دینی مردم کردند و توانستند به این وسیله، لااقل رنگ دین را کاهش دهند. افرادی مانند کعب الاحبار، ابو هریره، جریح و... که به ظاهر اسلام آورده بودند، از هر موقعیتی برای تخریب اسلام و وارونه جلوه دادن مبادی و احکام آن استفاده می­کردند.[1] بی­شک اگر بین مسلمین چنین اختلافی نبود، افرادی این چنین نمی­توانستند از اختلافات سوء استفاده کنند و اباطیل خود را به اسم دین رواج دهند.

2-1. از بین رفتن زمینه تبلیغ

یکی از پیامدهای اختلاف بین شیعه و سنی این است که زمینه تبلیغ حق از بین می­رود. به هنگام

تبلیغ باید مخاطب رغبت به شنیدن داشته باشد، اما وقتی که خشونت و بدرفتاری پیروان حق، دل

آنان را چرکین کرده، سخن هر چقدر حق باشد در دل آنان نمی­نشنید. به دیگر بیان، تبلیغ در چنین وضعیتی یا اساسا ناممکن است و یا در صورت وقوع بی­اثر است.

یکی از دلایلی که صهیونیسم و غرب، آتش اختلافات شیعه و سنی را می­افروزند، این است که نگذارند ندای حق به گوش سایر مسلمانان برسد. شیعه نتواند تبلیغ معارف و عقاید خویش را انجام دهد و یا اگر توانست اندکی خود را ارایه کند، با موفقیت همراه نباشد زیرا هیچ وقت انسان نمی­تواند سخن دشمن خود را به عنوان حرف حق پذیرا باشد. اختلاف سبب می­شود هر گروه اسمی را برگزیند و گوش جان خود را بر سخن دیگری مسدود کند و اجازه ندهد فروع تازه و شعاع پرنور جدیدی بر او بتابد.[2]

نکته دیگر، از بین رفتن زمینه تبلیغ در جهان مسیحیت است. «اشیعیا بومان» در مقاله­ای که در مجله العالم الاسلامی به چاپ رسانده می­گوید: «هرگز اتفاق نیفتاده است که ملت مسیحی که اسلام پذیرفته است دوباره به مسیحیت بازگردد».[3] آنان از همین نکته احساس خطر می­کنند، بنابراین با ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی سعی دارند زمینه تبلیغ دین اسلام را بین مسیحیان از بین ببرند، زیرا مسلمانان سرگرم منازعات درون گروهی می­شوند و برای رسانیدن پیام اسلام به جامعه بشری به پا نمی­خیزند.[4]

3-1. جلوگیری از انتشار دین در جهان

ارزش­های مذهبی در جوامع اسلامی از جایگاه ویژه­ای برخوردارند و مایه همبستگی توده­ها در برابر تهدیدهای خارجی به شمار می­روند. نظام­های استکباری نیز با آگاهی از این مسئله، در پی سست کردن ارزش­های معنوی در جامعه­های اسلامی هستند و می­کوشند با گسترش اندیشه­های مخالف با این ارزش ها، خودفراموشی دینی و تاریخی را در ذهن مردم به ویژه نسل جوان نهادینه کنند.

در این میان اگر مذاهب گوناگونی در جامعه باشند، باورها و اندیشه­های گوناگونی نیز درباره ارزش­ها مطرح می­شود. در نتیجه، مردم و نسل جوان به تضاد فکری دچار می­شوند. به این ترتیب جایگاه مذهب به عنوان راهنمای زندگی سعادت آفرین، در نظر مردم کاهش می­یابد.[5] این امر باعث می­شود تا افراد کمتری به حقایق دین مبین اسلام، ایمان آورند. دین الهی زمانی فراگیر می­شود که پیروانش، وحدت خود را حفظ کنند. تفرقه و اختلاف مسلمانان به حیثیت جهانی دین لطمه وارد می­کند. در چنین حالتی اسلام نه تنها گسترش نخواهد یافت چه بسا تعدادی از پیروانش را نیز از دست خواهد داد.[6] افزون بر آن، اگر اختلافات میان مسلمانان اختلافات به اعمال خشونت آمیز هم آمیخته شود چنان که امروزه شاهد آن هستیم، اسلام را دینی به دور از صلح و به مثابه خطری علیه بشریت نمایش می­دهد. چنین امری منجر به کاهش اقبال غیر مسلمانان به اسلام و ورود به این دین خواهد شد.[7]

2. پیامدهای اجتماعی تفرقه

 مهم­ترین پیامدهای اجتماعی تفرقه عبارت­اند از:

1-2. انحطاط جوامع

از جمله عواملی که برای انحطاط تمدن­ها و حتی سقوط تمدن­ها بر شمرده اند، فقدان وحدت و انسجام جامعه است.[8] اختلاف سلیقه و تفاوت افکار در مسائل اجتماعی ریشه در وجود انسان دارد، چرا که انسان­ها دارای فکر و شعورند و هر یک به گونه­ای خاص می­اندیشند. در این صورت طبیعی است که مسائل اختلافی بروز کند؛ زیرا هر کس طبق درک و برداشت خویش عمل می­کند. بنابراین نمی­توان گفت: چرا اختلاف به وجود می­آید؟ بلکه باید گفت: چگونه می­توان این اختلاف­ها را از میان برد یا کاهش داد و مسائل و مواضع اختلافی را به وحدت و یگانگی تبدیل کرد؟[9]

امام علی علیه‌السلام، در کتاب شریف نهج البلاغة سه مقطع تاریخی را ترسیم می­کند که فرزندان حضرت ابراهیم علیه‌السلام بر اثر اختلافات میان خود دچار اضمحلال شدند.

کسراهای ایران و از سوی دیگر قیصرهای روم، بر امامزداگان حکومت کردند و آنان را به بردگی و گدایی کشاندند. مناطق سرسبز و خرم را از تصرّف آنان خارج کردند و سرزمین­های خوش آب و هوا را از دست آنان گرفتند و آنان را به مناطق بد آب و هوا تبعید کرده، در آن جا اسکان دادند و معادن و منابع و ذخایر آنان را غارت نمودند.

آنگاه حضرت می­فرماید:

«مبادا فراموش کنید که چرا پیامبرزادگان ابراهیم علیه‌السلام به گدایی افتادند و اصحاب دبرو وبر شدند. آنچه مایة ذلّت این سلسله گشت، چیزی جز «ترک دین» و «دامن زدن به اختلاف» نبود. بنابراین، برای این که به آن مقطع ذلّت بار باز نگردید، اوّلا دین دار و دین باور باشید و ثانیا هماهنگ و متّحد.»[10]

حقیقت این است که نقش همگرایی و اتحاد برگرد هر محور و مدار و بر اساس هر انگیزه خواه ملی، منطقه ای، نژادی و... به ویژه با پایه ایمان آگاهانه و آزادمنشانه به یک مکتب توحیدی و مترقی، همانند نقش حیات بخش روح برای بدن است. هم چنان که از بین رفتن همگرایی و تفاهم و همبستگی نیز به منزله خروج روح از پیکر می­باشد.

هنگامی که روح همگرایی و برادری از میان رفت، و میکرب اختلاف و تفرقه و پراکندگی میدان­دار شد و بسط یافت، و نیروهای کارساز و فعال آن جامعه و تمدّن رو در روی هم قرار گرفتند و به خنثی کردن یکدیگر مشغول شدند، چنین جامعه­ای جز شکست، عقب ماندگی و سقوط چه سرنوشت دیگری ندارد. آری، چنین جامعه و تمدنی جز یکی از این سه سرنوشت سیاه را نباید انتظار کشد:

1. یا به کلی متلاشی می­گردد و در برابر یک فشار و یک حمله بیگانه درهم شکسته می­شود هم چنان که جامعه مسلمانان در برابر حمله مغول و یا استعمار متلاشی شد.

2. یا در فرهنگ و اندیشه و آرمان مهاجم، ذوب شده و هضم می­گردد و اصالت، حیثیت، موجودیت، و هویت خویش را از دست می­دهد.

3. و یا با غلبه ظالمانه و دیکتاتورمنشانه، مستبدترین­ها در جنگ قدرت بر رقبای خود، از درون همان جامعه آفت زده، یک جامعه علیل و استبدادگر جدیدی ظهور می­کند.[11]

2-2. زوال عزت اسلامی

اساسی­ترین مقولة سیاسی در نظام معرفتی سیاسی اسلام، مفهوم عزت است.[12] قرآن کریم آشکارا، تنازع و اختلاف را نکوهش می­کند و فلسفه آن را نیز از بین رفتن عزت و شکوه جامعه می­داند:[13] «واطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب یحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین».[14]

«و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است!»

روشن است که هر کس نتواند عظمت خود را حفظ نماید، دچار ذلت خواهد شد.[15] به عنوان نمونه می­توان به قوم بنی اسرائیل اشاره کرد که در اثر اختلاف و تفرقه دچار ذلت[16] ابدی شدند.[17]

اختلاف و تفرقه و یا حتی قطع پیوندهای اجتماعی میان پیروان مذاهب اسلامی، چیزی جز ضعف و در نهایت زبونی و ذلت آن در پی نخواهد داشت.[18] زیرا اختلاف، نیروها را هدر می­دهد.[19] در نتیجه اجتماع ضعیف شده و ذلیل کردن چنین اجتماعی نیز به سادگی امکان پذیر است.[20]

به دیگر بیان، نتیجه تلاش اختلاف کنندگان، دو چیز است: از بین بردن قدرت طرف مقابل و به کارگرفتن توان خود برای مقابله با طرف مخالف. بنابراین اختلاف گران بر نابودی برای قدرت یکدیگر اتفاق دارند.[21]

نتیجه چنین نفاق و پراکندگی، ذلت و خواری است راز خفت و ذلت هر ملت و جامعه­ای را باید در اختلاف و پراکندگی آن جست وجو کرد.[22] بنابراین اجتماع مسلمانان باید از هر اختلافی به دور باشد تا عزت آن برقرار بماند و هیچ بیگانه­ای امکان دست اندازی به آن را نداشته باشد.[23]

3-2. کشتار

انحراف در عقاید مذهبی سبب پراکندگی میان امت اسلامی شد. در برخی موارد، بر اثر جهالت و نادانی یا تبلیغ­های نادرست، این پراکندگی تا جایی پیش رفت که گاه ریختن خون­های پاک مسلمانان تجویز شد. مسلمانان جان و مال یکدیگر را حلال دانستند و حتی به اندازه­ای دشمنی­ها بالا گرفت که با برادران دینی شان به جنگ و ستیز پرداختند.[24] گروهی که در این زمینه بسیار پیشرو است وهابیت نام دارد. وهابیت از دل عقیده سلفیه ظهور کرد. سلفیه پدیده­ای ناخواسته و نسبتاً نوخواسته است که انحصارطلبانه، مدعی مسلمانی است و همه را جز خود کافر می­داند. فرقه­ای که مدعی است هیچ مذهبی وجود ندارد و باید به عصر سلف یعنی دوران صحابه و تابعین بازگشت. بنابراین شمشیر تکفیر را کشیده و با حذف دیگران از جامعه اسلامی و راندن آنان به جمع کفار به راحتی خون دیگر مسلمانان را می­ریزند و آنان را به پیکار می­کشند.[25] این در حالی است که آیات و روایات فراوانی مبنی بر منع ترور و قتل مسلمان داریم که هیچ گونه تردیدی درباره تحریم دینی این اعمال باقی نمی­گذارد. خداوند متعال در این باره می­فرماید:

«... من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانّما قتل الناس جمیعا...»[26]

«... هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته است.»

منع ترور و کشتار حتی برای خودکشی معتبر است. با این حال گروه­های افراطی و انحرافی در جهان اسلام با عملیات انتحاری و با بمب گذاری ها، انسان­های بی­گناه را با استناد به آیات قرآن و سنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، به کام مرگ می­برند.[27]

طبیعی است که اگر میان مسلمانان به این اندازه اختلاف نبود هرگز هیچ گروهی نمی­توانست به نام اسلام و برای مبارزه با گروهی خاص و طرفداری از گروهی دیگر به جان مسلمین دست اندازی کند.

4-2. ناامنی

اسلام، امنیت را یکی از اصول زندگی و حالتی اجتناب ناپذیر در زندگی جمعی و عنصری ضروری در بهره­وری از مزایا و مواهب حیات و نیز زمینه­ساز تکامل و ارتقاء بشر تلقی کرده است و از آن به عنوان یکی از مقدس­ترین آرمان­های بشری و الهی یاد نموده است.[28]

انسان در زندگی نیازهای فراوانی دارد که با برآوردن آنها به آرامش می­رسد. یکی از نیازهای مهم انسان، نیاز به امنیت روحی و روانی است. زیرا تنها در صورت فراهم بودن آن، می­توان به حفظ حرمت اشخاص، احساس وظیفه در برابر مسایل اجتماعی، وجود محبت متقابل و احساس تعلق خاطر به دیگران، امیدوار بود. احساس امنیت در دنیای جدید یکی از انگیزه­های مهم انسان­ها در سامان­دهی زندگی به شمار می­آید. انسان امروزی بیش از گذشته به آرامش روانی نیاز دارد، زیرا تنها در پرتو آن می­تواند به پویش سالم خویش ادامه دهد.[29]

می توان به یقین گفت که اختلاف یکی از عوامل بروز ناامنی در جامعه است. اگر اختلاف به درگیری و خشونت بیانجامد یقیناً به ناامنی دامن می­زند.

3. پیامدهای اخلاقی

اختلاف میان گروه­های مختلف، سبب سقوط در ورطة گناهان شده و جامعه نیز تبدیل به یک جامعة بی اخلاق خواهد شد. برخی از گناهان اخلاقی که زائیدة اختلاف هستند، عبارت­اند از:

1-3. سوء ظن

دشمنی­های ناصحیح که از اختلاف­های نامقدس سرچشمه می­گیرد، در نظردهی و قضاوت انسان تأثیر به سزایی دارد. انسان اگر واقعاً از چیزی یا کسی بدش بیاید و با او دشمنی داشته باشد، زیبایی­ها و نقاط قوتش را نمی­بیند،[30] بنابراین همواره نسبت به او سوء ظن دارد.

2-3. دشنام

نسبت­های ناروا و زشت به یکدیگر دادن و کلمات ناپسندی چون: خائن، فاسق، فاجر، ملعون و بالاتر از اینها کلماتی مانند مشرک، کافر و... که در بردارنده تحقیر مسلمانان باشد، حرام است و در روایات به شدت از آنها نهی شده است،[31] با وجود این، به هنگام بروز اختلاف میان مسلمانان به کارگیری از گونه واژگان امری رایج میان آنها می­شود.

3-3. قطع رحم

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می­فرمایند: «کسانی که به کشمکش و دشمنی بپردازند، رشته الفت آنان بریده می­شود و تلخی سرانجام نکبت بار خود را می­چشند».[32]

4 – 3. تهمت

در اسلام به شدت از تهمت نهی شده است و جزو گناهان کبیره به شمار می­آید و اتهام به بی­دینی بدترین نوع تهمت است.[33] روشن است که یکی از نتایج اختلاف میان مسلمانان یا پیروان هر دین دیگری رواج تهمت­های فراوان به گروه­های مختلف است. اختلاف شیعه به اعتقاد داشتن به تحریف قرآن و یا اتهام به مشرک بودن شیعیان بر اثر زیارت اهل قبور و ... از جملة این اتهامات است.

5-3. خودپسندی و تکبر

یکی از گناهانی که در اثر اختلاف بروز می­کند خودپسندی است. زیرا در اثر اختلاف فرد سعی می­کند عقاید خود را ثابت کند، دچار خودپسندی می­شود و چنانچه که قرآن کریم می­فرماید:

«فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بمالدیهم فرحون».[34]

«امّا آنها كارهاى خود را در ميان خويش به پراكندگى كشاندند، و هر گروهى به راهى رفتند. هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!»

تکبر نیز که ناشی از افراط در خودخواهی و خود دوستی است، در پی اختلاف میان مسلمانان می­تواند به وجود آید. این صفت مذموم یکی از بزرگترین رذائل اخلاقی است که منشأ بسیاری از بلاهای فردی و اجتماعی می­شود. آنگاه که فرد در اثر اختلاف دچار خودپسندی شود، تکبر او را احاطه می­کند تا آنجا که از هر گونه پیشرفت و اصلاحی باز می­ماند. زیرا متکبر از دیدن نقایص و عیوب خود ناتوان است.[35]

6-3. تجسس و عیب­جویی

اختلاف کنندگان نیاز به اطلاعاتی از رقیب دارند تا به وسیله آن، رقیب را از میدان خارج کنند. بنابراین به راحتی به آفت تجسس و یافتن عیوب دیگران دچار می­شوند تا پس از آن به تمسخر یکدیگر بپردازند.

4. هشدار قرآن کریم نسبت به اختلاف

خداوند متعال در موارد متعددی نسبت به بروز اختلاف میان مردم، هشدار می­دهد. در آیات و روایات به صورت مستقیم به عذاب­هایی که در اثر اختلاف نازل می­شود، اشاره شده است. اختلاف و تفرقه میان جوامع به قدری ویرانگر است که در قرآن در ردیف عذاب­های آسمانی، صاعقه­ها و زلزله­ها قرار گرفته است.[36]

1-4. اختلاف موجب عذاب عظیم

«و لا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَ اخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ أُوْلَئكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم»[37]

«و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند (آن هم) پس از آنكه نشانه‏هاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد! و آنها عذاب عظيمى دارند.»

 این آیه، مسلمانان را از اینکه همانند اقوام پیشین، همچون یهود و نصاری، راه تفرقه و اختلاف را پیش گیرند و عذاب عظیم را برای خویش بخرند، بر حذر می­دارد. در حقیقت آنها را به مطالعه تاریخ پیشینیان و سرنوشت دردناک آنها پس از اختلاف و تفرقه دعوت می­کند.[38]

2-4. اختلاف به منزلة پرتگاه آتش

«وَ اعْتَصِمُواْ بحَِبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُواْ وَ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَينْ‏َ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنتُمْ عَلىَ‏ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنهَْا كَذَالِكَ يُبَينِ‏ُّ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَاتِهِ لَعَلَّكمُ‏ْ تهَْتَدُون‏»[39]

 «و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! و نعمت خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركتِ نعمتِ او، برادر شديد! و شما بر لبِ حفره‏اى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما آشكار مى‏سازد شايد پذيراى هدايت شويد»

بر اساس این آیه، خداوند مسلمانان را به گذشته ذلت باری که از رهگذر اختلاف و تنازع بر لب پرتگاهی از آتش بودند، به یادشان می­آورد.[40]

3-4. اختلاف نوعی عذاب

اختلاف علاوه بر آنکه سبب نزول عذاب الهی می­شود، خود نوعی عذاب و انتقام شمرده می­شود که خداوند تعالی بر امت­های گمراه و منحرف فرود می­آورد.[41]

«قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلىَ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تحَْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَ يُذِيقَ بَعْضَكمُ بَأْسَ بَعْض انظُرْ كَيْفَ نُصرَِّفُ الاَْيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُون‏»[42]

«بگو او قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد يا بصورت دسته‏هاى پراكنده شما را با هم بياميزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما بوسيله ديگرى بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آنها) بازگو مى‏كنيم! شايد بفهمند.»


نتیجه­گیری

نتایج به­دست­آمده از این نوشتار عبارت­اند از:

1.                 مهم­ترین پیامدهای فرهنگی اختلاف و تفرقه عبارت­اند از: زوال دین، از بین رفتن زمینه تبلیغ دین و جلوگیری از انتشار دین در جهان.

2.                 مهم­ترین پیامدهای اجتماعی تفرقه عبارت­اند از: انحطاط جوامع، زوال عزت اسلامی، کشتار و ناامنی؛

3.                 مهم­ترین پیامدهای اخلاقی اختلاف و تفرقه عبارت­اند از: سوء ظن، دشنام، قطع رحک، تهمت، خودپسندی و تکبر، تجسس و عیب­جویی؛

4.                 قرآن کریم نسبت به اختلاف میان مسلمانان هشدارهای فراوانی داده است و آن را موجب عظیم و به منزلة پرتگاه آتش معرفی کرده است.

منابع

1.                    قرآن کریم.

2.                    ارفع، سید کاظم، اخلاق در قرآن (رذائل)، تهران، انتشارات فیض کاشانی، 1375.

3.                    اسفندیاری، محمد، بعد اجتماعی اسلامی، قم، انتشارات خرم، 1375.

4.                    بندعلی، سعید، وحدت جوامع در نهج البلاغه، قم، انتشارات اسراء، 1386.

5.                    ثواقب، جهانبخش، نگرشی تاریخی بر رویارویی غرب با اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1379.

6.                    حسنی، ابوالحسن، آموزه­های سیاسی قرآن، قم، دفتر عقل، 1387.

7.                    حسینی، سید صادق، مدارای بین مذاهب، حسینی، سید صادق، مدارای بین مذاهب، قم، بوستان کتاب،1383.

8.                    الحکیم، السید محمد باقر، الوحدة الاسلامیة من منظور الثقلین، قم، المعاونیة الثقافیة للجمع العالمی لاهل البیت(ع)، 1413 ق.

9.                    رضوانی، علی اصغر، سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1384.

10.                 سجادی، عبداللطیف، اخوت و برادری در اسلام، تهران، مجمع جهانی تقریب و مذاهب اسلامی، 1386.

11.                 صادقی، غلامحسین، تشیع و تسنن، صادقی، غلامحسین، تشیع و تسنن، قم، مرکز پژوهش­های اسلامی صدا و سیما، 1381.

12.                 طبیعی، منصور، سیمای امنیت در نهج البلاغه، تهران، سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، دفتر سیاسی، 1379.

13.                 فتحی شقاقی، جهاد اسلامی، امام خمینی، شیعه و سنی، مسئله فلسطین، ترجمه: هادی خسرو شاهی، تهران، اطلاعات، 1375.

14.                 قانع، احمد علی، علل انحطاط تمدن­ها از دیدگاه قرآن کریم، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1379.

15.                 قربانی، زین العابدین، علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.

16.                 کرمی فریدنی، علی، ظهور و سقوط تمدن­ها از دیدگاه قرآن، قم، نشر نسیم انتظار.

17.                 گروهی از نویسندگان، هم گرایی مذهبی: مجموعه مقالات هشتمین همایش علمی ـ تحقیقی مذاهب اسلامی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی، 1383.

18.                 گروهی از نویسندگان، ویژگی­های سیره پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) : مجموعه مقالات، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1386.

19.                 لطیفی پاکده، لطف علی، انسجام اسلامی: زمینه ها، مبانی، موانع و راهکارهای اتحاد اسلامی، قم، دفتر عقل، 1388.

20.                 محمدی گیلانی، محمد، قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر، نشر سایه، 1375.

21.                 مرکز تحقیقات اسلامی نماینده ولی فقیه در سپاه، عوامل پیروزی و شکست،1378.

22.                 مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیة، 1372.

23.                 موسسه امام هادی علیه‌السلام، اتحاد و انسجام، قم، پیام امام هادی علیه‌السلام، 1386.

24.                 همتی، همایون، نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1367.

25.                 واعظ زاده خراسانی، محمد، نداء الوحدة و التقریب بین المسلمین و مذاهبهم، تهران، رابطه الثقافة و العلاقات الاسلامیة، 1418 ق

26.                 ولایتی، علی اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1384.

27.                 یزدانی، عنایت الله و ایزدی، هجرت، «تروریسم اسلامی؛ افسانه یا واقعیت»، مجله علوم سیاسی، سال 10، شماره 40 و 39،

 



[1] .  قربانی، زین العابدین، علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1376، ص 425.

[2] .  سجادی، عبداللطیف، اخوت و برادری در اسلام، مجمع جهانی تقریب و مذاهب اسلامی، تهران، 1386، ص 76.

[3] .  ثواقب، جهانبخش، نگرشی تاریخی بر رویارویی غرب با اسلام، ص 296.

[4] .  فتحی شقاقی، جهاد اسلامی، امام خمینی، شیعه و سنی، مسئله فلسطین، همان، صص 143 و 142.

[5] .  صادقی، غلامحسین، تشیع و تسنن، ص 98.

[6] .  لطیفی پاکده، لطف علی، انسجام اسلامی: زمینه ها، مبانی، موانع و راهکارهای اتحاد اسلامی، ص 29.

[7] .  جمعی از نویسندگان، ویژگی­های سیره پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): مجموعه مقالات، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1386، ص 463.

[8] .  ولایتی، علی اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر معارف، قم، 1384، ص 20 و قانع، احمد علی، علل انحطاط تمدن­ها از دیدگاه قرآن کریم، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1379، ص 207.

[9] .  مرکز تحقیقات اسلامی نماینده ولی فقیه در سپاه، عوامل پیروزی و شکست، ص 154.

[10] .  بندعلی، سعید، وحدت جوامع در نهج البلاغه، اسراء قم، 1386، صص 123 ـ 120.

[11] .  کرمی فریدنی، علی، ظهور و سقوط تمدن­ها از دیدگاه قرآن، نسیم انتظار، قم، ص 371.

[12] .  حسنی، ابوالحسن، آموزه­های سیاسی قرآن، دفتر عقل، قم، 1387، ص 47.

[13] .  محمدی گیلانی، محمد، قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر، ص 22.

[14] .  انفال: 46.

[15] .  جمعی از نویسندگان، هم گرایی مذهبی: مجموعه مقالات هشتمین همایش علمی ـ تحقیقی مذاهب اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی، قم، 1383، ص 209.

[16] . «ضربت علیهم الذلة»، آل عمران: 112.

[17] .  واعظ زاده خراسانی، محمد، نداء الوحدة و التقریب بین المسلمین و مذاهبهم، رابطه الثقافة و العلاقات الاسلامیة، تهران، 1418 ق، ص 60.

[18] .  حسینی، سید صادق، مدارای بین مذاهب، ص 343.

[19] .  الحکیم، السید محمد باقر، الوحدة الاسلامیة من منظور الثقلین، المعاونیة الثقافیة للجمع العالمی لاهل البیت(ع)، قم، 1413 ق، ص 112.

[20] .  واعظ زاده خراسانی، محمد، نداء الوحدة و التقریب بین المسلمین و مذاهبهم، همان، ص 56.

[21] .  بندعلی، سعید، وحدت جوامع در نهج البلاغه، همان، ص 119.

[22] .  کرمی فریدنی، علی، ظهور و سقوط تمدن­ها از دیدگاه قرآن، همان، ص 373.

[23] .  اسفندیاری، محمد، بعد اجتماعی اسلامی، خرم، قم، 1375، ص 109.

[24] .  سجادی، عبداللطیف، اخوت و برادری در اسلام، همان، ص 126.

[25] .  رضوانی، علی اصغر، سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات، مسجد مقدس جمکران، قم، 1384، ص 10.

[26] .  مائده: 32.

[27] .  یزدانی، عنایت الله و ایزدی، هجرت، «تروریسم اسلامی؛ افسانه یا واقعیت»، مجله علوم سیاسی، سال 10، شماره 40 و 39، صص 81 ـ 78.

[28] .  طبیعی، منصور، سیمای امنیت در نهج البلاغه، سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، دفتر سیاسی، تهران 1379، ص 13.

[29] .  صادقی، غلامحسین، تشیع و تسنن، همان، ص 112.

[30] .  بند علی، سعید، وحدت جوامع در نهج البلاغه، همان، صص 131 و 130.

[31] .  همتی، همایون، نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری، ص 293.

[32] .  مرکز تحقیقات اسلامی نماینده ولی فقیه در سپاه، عوامل پیروزی و شکست، همان، ص 147.

[33] .  همتی، همایون، نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری، ص 298.

[34] .  مومنون: 53.

[35] .  ارفع، سید کاظم، اخلاق در قرآن (رذائل)، فیض کاشانی، تهران، 1375، ص 50.

[36] .  کرمی فریدنی، علی، ظهور و سقوط تمدن­ها از دیدگاه قرآن، ص 379.

[37] . آل عمران /105.

[38] .  مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، قم، 1372، ج 3، ص 42.

[39] . آل عمران/103.

[40] .  موسسه امام هادی ، اتحاد و انسجام، پیام امام هادی ، قم، 1386، ص 149.

[41] .  الحکیم، سید محمد باقر، الوحدة الاسلامیة من منظور الثقلین، ص 111.

[42] .  انعام: 65.